Thursday, December 31, 2009

با گناهانم چه کنم؟

با گناهانم چه کنم؟

درخلاصۀ بلاگ قبلی درمورداحساسات آزاردهنده، به این نتیجه رسیدیم که هرکدام ازاحساسات منفی ما مانند خشم، ناامیدی و کسالت می توانند علائمی باشند برعدم سازگاری ما با دنیای درون یا بیرون. درادامۀ مطالب هفته گذشته عنوان شد که تنها و تنها یک احساس ناخوشایند دروجود ما انسانها است که ساخته دست بشراست وهیچ گونه ریشه طبیعی ندارد. احساس گناه، ازآزاردهنده ترین ومخرّب ترین احساساتی است که می تواند دروجود بشرایجاد شود. احساس گناه همیشه توسّط شخص یا اشخاص دیگری درانسان ایجاد می شود و دارای هیچ گونه قدرت یا بازدهی مثبت نمی باشد. این احساس گناه و ترس ازاحساس گناه نیست که انسان ها را ازاعمال نادرست بازمی دارد. برای درک کردن بهتراحساسات طبیعی انسان ها به بچّه ها توجّه کنید. شما هرگز کودکی را نمی بینید که احساس گناه کند، مگرآن که بزرگ تری این احساس ناخوشایند را دراوایجاد کرده باشد. اجازه دهید مثالی بزنم: کودکی براثربی توجّهی، غذایش را به روی فرش می ریزد. این کودک به خودی خود و با سرمشق قراردادن بزرگ ترهایش می داند که عمل ناﭜسندیده ای انجام داده است. اگر می بینید که به روی خود نمی آورد و هیچ کوششی درراه جبران خسارت نمی کند، به این مفهوم نیست که شما موظّفید با ایجاد احساس ندامت دراو،کودک خود را واقف به عمل نادرست خود کنید. بی تفاوتی این کودک دلایل دیگری دارد از جمله عدم احساس مسئولیت، عدم اطّلاع ازچگونگی تمیزکردن فرش وامثال آن. مطمئن باشید که او به اندازه کافی ازعمل خود ناراحت است و مایل است که اشتباه خود را جبران کند، فقط نمی داند که چگونه می تواند فرش را تمیزکند، یا درآینده چگونه ازریخته شدن غذایش به روی فرش جلوگیری کند. هیچ کدام ازاین قابلیّت ها با انگیختن احساس گناه دراین کودک شکل نخواهند گرفت. این کودک به مرورزمان توانایی جبران اشتباهاتش را مانند دیگرهنرهای زندگی خواهد آموخت. درچنین موقعیّتی، یک بزرگترمی تواند به جای ایجاد احساس گناه دراین کودک، چگونگی جلوگیری ازریختن غذا یا تمیزکردن فرش را به او نشان دهد. پرخاش، سرزنش، دعوا و امثال آن که به منظورایجاد احساس پشیمانی درکودک انجام می شود، نه تنها راه های جلوگیری ازآینده وجبران اشتباه را به کودک نمی آموزند، بلکه شخصیّت درحال شکل گیری او را شدیداَ تحقیرمی کنند. بعد ازمدّتی این شخص عادت می کند که خودش احساس گناه را درخود تحریک کند. درنتیجه، هرزمان که اشتباهی می کند، انرژیی را که می تواند صرف جبران اشتباه کند، درراه سرزنش کردن خود وتحریک احساس مخرّب گناه درخود صرف می کند.
هر زمان که به هر دلیلی احساس گناه کردید، به خود یادآوری کنید که بشر جایزالخطا است. همۀ انسان ها اشتباه می کنند. به جای احساس ندامت، انرژی خود را درراه جبران خسارت به کارببرید. اگراشتباه آن قدربزرگ است که قابل جبران نیست، باز هم احساس گناه جز تخریب روحتان نتیجه ای نخواهد داد. درچنین موقعیّتی، انرژی خود را درراه آموزش به دیگران صرف کنید. فراموش نکنید که اشتباه غیرقابل جبران شما تجربۀ فوق العاده گرانبهایی است که قیمت بالایی برای به دست آوردن آن داده شده است. به شما اطمینان می دهم که اگربه اشتباهات خود به چشم تجربیات مثبت نگاه کنید و سعی در جبران آنها یا آموزش آنها به دیگران کنید، دیگر هرگزاحساس گناه نخواهید کرد. فراموش نکنید که احساس ندامت و گناه جزتخریب شخصیّت وروح انسانها هیچ نتیجۀ دیگری ندارند. چه بهترکه به انرژی مثبت و سازنده تبدیل شود.
shahrzad.therapy@gmail.com
647-405-7706
شهرزاد شهریاری
Bsc.Psych, MSW, RSW
لیسانس روانشناسی ازدانشگاه تورنتو
فوق لیسانس مددکاری از دانشگاه لوریر واترلو
عضو کالج مددکاران انتاریو
عضو انجمن مددکاران انتاریو

Thursday, December 24, 2009

با اشکهایم چه کنم؟


چندی قبل دخترجوانی نزد من آمده بود. ازآغاز تا انتهای جلسه من شاهد ریختن اشکهای بی شماراین عزیزبودم. دیدن اودرچنین وضعیتی این سوال دیرینۀ مرا که به راستی چرا غمگین می شویم دوباره درمن برانگیخت. چرا ما انسانها قابلیت داشتن این همه احساسات آزاردهنده را داریم؟ فایدۀ احساسات ناخوشایندی مثل غم، عصبانیّت، حسادت، کسالت، بی حوصلگی، نا امیدی وامثال آن چیست؟ چه اشکالی داشت اگرهمۀ ما می توانستیم همیشه شاد وخرسند باشیم؟ چرا اکثرما نمی توانیم ازمیان جریان های ناگوارزندگیمان بدون این همه عذاب کشیدن عبورکنیم؟ فایدۀ این همه رنج چیست؟ درطول چندین سال تحقیق وتفکردرمورد احساسات منفی انسانها به جوابی رسیدم که برایم امیدوارکننده است. امیدوارم که شما هم با خواندن آن مثل من دید جدیدی به زندگی بیابید
طبیعت هیچ احساسی را بیهوده درانسان ایجاد نمی کند. تمام احساسات ناخوشایند ما علائمی هستند برعدم سازگاری بین ما ومحیطی که درآن زندگی می کنیم. اگربا دید بازومثبت به این احساسات آزاردهنده نگاه کنیم وسعی بی مورد دررفع سریع آنها نکنیم، همین غمها وغصّه ها وناامیدی ها می توانند آغازی برای شادی های ماندنی بعدی باشند. اجازه بدهید با یک مثال توضیح دهم
جوانی را مجسم کنید که براثراختلافی که با نامزد خود داشته غمگین است. آیندۀ قشنگی که با همسرآیندۀ خود ترسیم کرده بود را برباد رفته می بیند و احساس ناامیدی شدیدی می کند. این جوان اکنون دوراه برای کنارآمدن با احساسات آزاردهندۀ خود دارد. راه شمارۀ یک این است که به هرطریق ممکنه خود را ازاین احساسات وافکارآزاردهنده آزاد کند. برای رسیدن به این هدف از خانه خارج می شود، ورزش می کند، با دوستان خود به اماکن تفریحی می رود، مطالعه می کند وغیره. همان قدرکه این روش های دوری جستن ازوقایع ناگوارمی توانند درتسکین دردها مفید باشند، درواقع جزمسکّن نیستند. این شخص دیریا زود دوباره به یاد نامزد خود خواهد افتاد ودومرتبه همان احساسات ناخوشایند بروی عارض خواهند شد واحتیاج به رفتارتسکین آورمجددّاً احساس خواهد شد. زیاده روی دردوری جستن ازاحساسات آزاردهنده سرآغاز انواع اعتیاد است. بلاهای خانمانسوزی مانند اعتیاد به مواد مخدّر، الکل، قمار،تفریحات ناسالم، دوستان ناباب وغیره
راه خیلی مفیدتری هم برای مقابله با این احساسات ناخوشایند برای این جوان وجود دارد: به جای فرار کردن ازاحساسات غم و ناامیدی خود، او می تواند با دیدی مثبت با آنها روبروشود وازآنها درراه بهبود ارتباط خود با نامزدش استفاده کند. به این ترتیب که به جای تفکراین که من نباید احساس غم و ناامیدی کنم، اوازخود می ﭜرسد این احساسات آزاردهندۀ من علامت برچه ناسازگاریی درزندگی من و به خصوص ارتباتم با نامزدم می تواند باشد؟ آیا توقّع من اززندگی وازنامزدم زیادی است؟ آیا من آمادۀ تشکیل زندگی مشترک را ندارم؟ آیا ما برای هم ساخته نشده ایم؟ وغیره
اگر با هر کدام ازاحساسات آزاردهندۀ خود این گونه رفتارکنیم، به شما اطمینان می دهم که بعد ازمدّتی داشتن احساسات غم وغصّه و حسادت و ناامیدی و امثال آن نه تنها برایتان آزاردهنده نخواهد بود، بلکه به ابزاری مبدّل خواهند شد برای بهبود زندگی و شادمانی های دائمی آینده. تنها یک احساس ناخوشایند وجود دارد که ساختۀ دست بشراست وهیچ فرایند مثبتی ازآن به دست نمی آیند و آن آحساس گناه می باشد. در بلاگ بعدی درمورد احساس گناه وریشه های آن و چگونگی مقابله با آن خواهم نوشت.
بعد ازاین هرزمان احساس غم، ناامیدی، حسادت یا کسل بودن کردید، از آنها فرارنکنید. اگربه آنها به عنوان یک علامت نگاه کنید، این احساسات می توانند آغازی برشادی های دائمی آینده باشند
قبل ازخاتمه، لازم می بینم که توجّه خوانندگان را به این نکتۀ مهم جلب کنم که مطالب یاد شده در بالا فقط درمورد مقادیرطبیعی ومعتدل احساسات صدق می کند. درصورت تجربۀ شدید احساست منفی حتماً به دکتر خود مراجعه کنید

شهرزاد شهریاری
Bsc.Psych, MSW, RSW

shahrzad.therapy@gmail.com
647-405-7706
لیسانس روانشناسی ازدانشگاه تورنتو
فوق لیسانس مددکاری از دانشگاه لوریر واترلو
عضو کالج مددکاران انتاریو