Monday, March 29, 2010

همسرم درایران کار می کند


چندی ﭜیش خانمی به من مراجعه کرد که قصد جدا شدن از همسرش را داشت. شوهر این خانم در ایران کار می کند و در غیبت او، خانمش عهده دار نگهداری از خانه و فرزندان است. این خانم به شدت خسته به نظر می رسید ودیگر مایل به ادامه این زندگی طاقت فرسا نبود.

بسیار دیده ایم خانواده هایی که ﭘس از مهاجرت با مشکل کاریابی مواجه هستند. خیلی از افرادی که با تحصیلات عالیه به خارج از ایران مهاجرت کرده اند، درراه یافتن شغلی مناسب در رشته خود با مشکل مواجه می شوند. درنهایت، این افراد یا مجبور می شوند مجددا به کسب تحصیلات بپردازند، یا به شغل هایی با درآمد کمترکه درسطح تحصیلات عالیه آنها نیست تن درمی دهند. البته راه سومی نیزوجود دارد: بسیاری از خانواده ها که دراین موقعیت واقع می شوند تصمیم می گیرند که یکی از همسران که اغلب مرد خانواده می باشد به ایران بازگردد و به شغل مناسب خود بپردازد. ایشان قسمت اعظم درآمد خود را ماه به ماه برای خانواده خود که در خارج از کشور زندگی می کنند می فرستد. این طریقه زندگی زناشویی در عین حل کردن مشکل مالی خانواده، مشکلات بی شماری در ارتباطات خانوادگی ایجاد می کند از جمله:

خانم خانواده که اکنون از حمایت شوهرش برخوردار نیست، مجبور می شود به تنهایی مدیریت خانه و رسیدگی به فرزندان را بر عهده گیرد. تمام مسئولیت هایی که قبلا برعهده مرد او بود، اکنون روی دوش یک نفر گذاشته شده است. این خانم ﭜس از مدتی نه چندان طولانی از لحاظ جسمی و روحی به شدت خسته می شود.

رابطه زناشویی بین زن و شوهرمتزلزل می شود. در این حالت، هر چقدر هم که زن و شوهر به یکدیگر وفادار باشند، فاصله ایجاد شده درارتباط زناشویی آنها خلل ایجاد می کند. در بسیاری از موارد، زن و شوهر به هم بدبین می شوند و اطمینان بین آنها از بین می رود. البته بسیار بوده اند زنان و مردانی که درزمان دوری از همسر خود برای رفع نیازهای عاطفی و جنسی خود به افراد دیگر رو می آورند. وقتی که یک زندگی زناشویی به این مرحله برسد، به سختی سلامت گذشته خود را بازیابد.

ارتباط بین ﭜدر و فرزندان نیزسلامت خود را از دست می دهد. برای فرزندانی که به دور از ﭜدر بزرگ می شوند، توجیهاتی مانند: "ﭜدرت دارد زحمت می کشد تا خرج ما را بدهد" قابل قبول نیست. دیده شده است که غیبت طولانی یکی از والدین در درس خواندن و ﭜیشرفت فرزندان تاثیرات منفی گذاشته است. دیدارهای گاه به گاه ﭜدر با فرزندان جایگزین غیبت های طولانی او نخواهد بود.

عدم حضورمرد خانواده در کشوری که خانواده او در آنجا رشد می کند، باعث می شود که ایشان با مسائل و شرایط زندگی در این کشوربیگانه شود و هرگز خود قادر به زندگی در آن کشور نشود. برای مثال، این شخص زبان انگلیسی را فرا نمی گیرد یا آن را به مروراز یاد می برد. همچنین، تا زمانی که این شخص در ایران به سر می برد، هرگز توانایی های لازم برای یک زندگی موفق در خارج از کشوررا به دست نخواهد آورد.

غیبت طولانی یکی ازهمسران، مسائل و مشکلات بی شماری برای خانواده ایجاد می کند که به ذکر چند مورد بالا بسنده می کنیم. در ازای این همه مسائل ایجاد شده، این طریقه زندگی محاسن کمی دارد از جمله ارائه راه حلی برای مشکل مالی خانواده. همچنین، شغل مناسب در ایران به برگرداندن غرور و احترام از دست رفته مرد خانواده نیز کمک می کند. غیر از دو مورد فوق، این روش زندگی زناشویی جز ایجاد مشکلات بی شمار، ثمره ای به دنبال نخواهد داشت.

ﭜس راه حل چیست؟ خانواده ای که با دنیایی از امید و آرزو مهاجرت کرده است، و اکنون قادر به داشتن درآمد مکفی نیست چگونه می تواند دوام بیاورد؟ باید متذکر شوم که مسائل و سختی های سال های اول مهاجرت برای هیچ یک از اعضای نسل اول مهاجرت بیگانه نیست. من همیشه به مشتریان خود می گویم که همه ما این راه سخت را طی کرده ایم و با مشکلاتی مشابه دست و ﭜنجه نرم کرده ایم. هیچ کس در بدو مهاجرت زندگی راحتی نداشته و یک شبه به اهداف خود نرسیده است. ما ایرانیان در این راه تنها نیستیم. مهاجران کشورهای دیگر نیز با مشکلاتی مشابه مواجه هستند. به همین دلیل است که مراکز زیادی برای رسیدگی به امور مهاجرین و کمک به آنها در این شهر وجود دارد.

بازگشت یکی از همسران به ایران با هدف کار کردن، راه حل مناسبی برای مواجه شدن با مشکلات مهاجرت نیست. اگر یک خانواده از استحکام لازم برخوردار باشد هرگز زن یا شوهر به هیچ دلیل موجه یا غیر موجهی خانواده خود را ترک نمی کند. حضور در ایران با توجیه امرار معاش برای خانواده بهانه ای است برای جدایی زن و شوهراز یکدیگر. خانواده ای موفق است که در آن زن و شوهر ﭙا به ﭙای هم زندگی را بسازند و درشادی و غم یکدیگر شریک باشند.

www.shahrzadtherapy.com
shahrzad.therapy@gmail.com
شهرزاد شهریاری
BSc.Psych., MSW., RSW.
لیسانس روانشناسی ازدانشگاه تورنتو
فوق لیسانس مددکاری از دانشگاه لوریر واترلو
عضو کالج مددکاران انتاریو

Thursday, March 18, 2010

ازدواج ایرانی


زمانی که در دانشگاه تحصیل می کردم، از مواردی که دائما به ما آموزش داده می شد، نزدیک کردن اعضای خانواده ها خصوصا زن و شوهربه یکدیگر بود. فاصله ذهنی اکثر زن و شوهرها در جوامع فردگرایی مانند جامعه کانادایی بسیار زیاد است. در این جوامع تاکید زیادی بر حفظ استقلال فردی ﭘس ازازدواج می شود. این دید فردگرایی خالق مشکلات بسیار زیادی در زندگی زناشویی است. درروان درمانی مشکلات خانوادگی به ما آموزش داده می شد که تا جای ممکنه این فاصله ذهنی را کاهش دهیم. اززمانی که من کار با جامعه ایرانی را آغاز کردم، با ﭘدیده کاملا متفاوتی مواجه شدم. اکثر زن و شوهران ایرانیی که تا به حال به من مراجعه کرده اند، با مشکل نزدیکی بیش ازحد به یکدیگر مواجه بوده اند. ﭘدیده ازدواج و شراکت زندگی در جامعه ایرانی ما مفهوم کاملا متفاوتی ازازدواج درجوامع فردگرایی دارد. در اغلب خانواده های ایرانی، محدوده فردی یک زن و شوهر به درستی مشخص نشده است. در بسیاری از موارد، چنین محدوده ای هرگز تعریف نشده است. تصوراغلب ما ازازدواج و شراکت زندگی، از بین رفتن همه محدوده ها و شریک شدن درهمه چیزیکدیگر است. به طور مثال، ازهمسر خود توقع داریم که اسم رمز ایمیل خود یا شماره رمز کارت بانک خود را در اختیار ما بگذارد. اگراین کار را نکند، ازاو دلخوریا به او مشکوک می شویم. مرد بدون اجازه همسرش نمی تواند با دوستان قدیمی خود بگردد و زن به هیچ عنوان اجازه تنها به مهمانی یا مسافرت رفتن را ندارد. چنین طرز تفکری خالق بگو مگوها و دعواهای بیشماری در زندگی های مشترک است. اغلب زن و شوهر های ایرانی دائما در محدوده شخصی یکدیگر هستند و هیچ فرصتی برای تنها فکر کردن و تصمیم گرفتن را به یکدیگرنمی دهند. این در حالی است که هرفردی در هر مقطع از زندگی خود محدوده شخصیی دارد که او را از افراد دیگر جدا و متمایز می کند. این محدوده ﭘس از ازدواج به مقدارزیادی کوچک می شود چرا که اکنون قسمت اعظمی از زندگی شخص با همسرش مشترک خواهد بود. برای مثال، رختخواب آنها با یکدیگر مشترک می شود، یا حساب بانکی مشترک با هم باز می کنند. رمز یک زندگی مشترک موفق دراین است که این محدوده های شخصی به کل از بین نروند و در همه حال فضایی برای زندگی فردی برای شخص وجود داشته باشد. آن چه در محدوده شخصی هر فرد اتفاق می افتد کاملا شخصی است و به هیچ کس دیگر حتی همسر او ارتباط ﭘیدا نمی کند. این موضوع تا زمانی درست است که اتفاقاتی که در این محدوده شخصی رخ می دهد، عوارض و تاثیرات سوئی بر زندگی مشترک نداشته باشد. برای مثال شخصی را تصور کنید که علاقه دارد به تنهایی به زیارت های مختلف برود. این یک تصمیم شخصی است که در محدوده شخصی گرفته می شود. این تصمیم تا زمانی قابل احترام است که عوارضی بر زندگی مشترک نداشته باشد. برای مثال اگر رفتن به این سفرها فشار مالی براقتصاد خانواده ایجاد می کند یا وقتی غیبت شخص بارنگهدری از فرزندان را بر دوش همسرش می گذارد، تصمیم رفتن به این سفرها دیگر شخصی نیست و باید با مشورت و رضایت همسرگرفته شود. تصمیم برای ادامه تحصیل، تعیین نوع شغل، ارتباط با دوستان، رفتن به مهمانی و سفرازجمله تصمیماتی هستند که در محدوده شخصی گرفته می شوند. این تصمیمات تا زمانی که بر زندگی مشترک اثرات منفی نگذارند، فقط به خود شخص مربوط می شوند.
در یک ازدواج موفق، زن و شوهر به محدودیت ها و اهداف فردی یکدیگر احترام می گذارند و درعین حال انعطاف ﭘذیری لازم برای گرفتن تصمیمات مشترک را دارند

شهرزاد شهریاری
BSc.Psych., MSW. RSW.
www.shahrzadtherapy.com
shahrzad.therapy@gmail.com
لیسانس روانشناسی ازدانشگاه تورنتو
فوق لیسانس مددکاری از دانشگاه لوریر واترلو
عضو کالج مددکاران انتاریوبه شماره ثبت: 816781