در فرهنگ و جامعه ایرانی ما، اعتقاد بر این است که هر زن و شوهری در خانه وظایفی بر عهده دارند که ازروز اول ازدواج به عهده آنها گذاشته شده است. بر طبق این اعتقاد، هر زن و مرد بر حسب جنسیتشان عهده دار وظایف و مسئولیتهایی هستند که برای آنها ساخته شده اند. برای مثال، زن در خانه داری خبره است و مرد باید عهده دارمسائل مالی شود. این طرز تفکر و اعتقاد درفرهنگ ایرانی ما بسیار متداول است و در زمان زندگی در این فرهنگ می تواند سازنده نیز باشد. متاسفانه مشکل زمانی ایجاد می شود که چنین طرز تفکری را در جامعه فرد گرایی مانند جامعه کانادایی به کار بریم. در این جامعه وظایف زن و شوهر از قبل تعیین شده نیستند و انسانها بر حسب جنسیتشان عهده دار مسئولیت های مشخصی در جامعه نمی با شند. همان طور که همه شاهد هستیم، در این جامعه، زنان و مردان با هم کارهای مختلف را انجام می دهند و نشان می دهند که به خوبی از عهده هر گونه شغلی برمی آیند
خانواده کوچک ایرانیی را تصور بفرمایید که به تازگی به کانادا مهاجرت کرده است. این خانواده با ساختارو طرز تفکرمتفاوتی از فرهنگ کانادایی در ایران تشکیل شده است. بر طبق این ساختار، مرد خانواده مسئول داشتن درآمد است و همسر او وظیفه نگداری از خانه و بچه ها را بر عهده دارد. متاسفانه این ساختار برای یک زندگی موفق در کانادا جوابگو نخواهد بود. مرد برای یافتن کار مناسب با مشکل مواجه است و زن برای نگهداری از فرزندان از حمایت فامیل خود برخوردار نیست. مرد بی درآمد، مردانگی خود را از دست رفته می بیند و زن دست تنها، روز به روز خسته تر می شود. مرد بیکار در کار های منزل کمک نمی کند چون خود را در شان انجام چنین کارهایی نمی بیند و زن به کارهای جزئی در خارج از خانه مشغول می شود تا شکم بچه هایش را سیر کند. مرد ادعا می کند که زنش کارهای خانه را انجام نمی دهد، وزن دائما بیکاری مرد را به او یاد آوری می کند. عاقبت این روند زندگی برای همه ما روشن است
زمانی که هر یک از ما تصمیم به مهاجرت گرفتیم، کاملا آماده بودیم که تغییرو تطبیق های متعددی را در زندگیمان اعمال کنیم تا بتوانیم درجامعه جدید موفق شویم. برای مثال آماده بودیم که زبان جدید را بیاموزیم، یا گواهینامه رانندگی جدید بگیریم. اما هرگز تصورآن را هم نمی کردیم که ساختار خانواده مان نیز نیاز به تغییر خواهد داشت. تصور اکثر ما بر این بود که آن چه در داخل چهاردیواری منزل ما می گذرد جدا از ساختار جامعه بزرگترخواهد بود. این در حالی است که کوچکترین واحد یک جامعه که خانواده است نمی تواند بدون هماهنگی با روند جامعه بزرگتر جلو برود و موفق شود. بنابراین یک خانواده مهاجر نیزنیازمند ایجاد تغییرات لازم است. قابل توجه این است این تغییرات فقط تغییرطرز زندگی هستند و به منزله تغییر شخصیت یا اعتقادات شخصیتی ما نیستند. زنی که در گذشته مسئول نگهداری از خانه و فرزندان بود، امروز می تواند مسئولیت امور مالی خانواده را بر عهده بگیرد. شوهری که در گذشته وظیفه کار در خارج از منزل را بر عهده داشت، امروز می تواند به تکالیف مدرسه بچه ها برسد و برای خانواده شام تهیه کند. در هر صورت هیچ کدام از این وظایف از قبل تعیین شده نیستد و از همه مهمتر بر روی سنگ کنده نشده اند. مسئولیت ها و کارهای یک خانواده بسته به مقتضیات و موقعیت آن خانواده، دائم در حال تغییراست. خانواده ای موفق و خوشبخت است که اعضای آن نسبت به این تغییرات انعطاف ﭘذیر باشند وبه آنها به دید رشد و ﭘیشرفت نگاه کنند و نه خوار شدن و کسر شخصیت.
سوالات خود را ا مستقیماَ برای من ارسال کنید
shahrzad.therapy@gmail.com
www.shahrzadtherapy.com
شهرزاد شهریاری
BSc.Psych, MSW, RSW
فوق لیسانس مددکاری از دانشگاه لوریر واترلو
لیسانس روانشناسی ازدانشگاه تورنتو
عضو کالج مددکاران انتاریوبه شماره ثبت: 816781