Thursday, December 24, 2009

با اشکهایم چه کنم؟


چندی قبل دخترجوانی نزد من آمده بود. ازآغاز تا انتهای جلسه من شاهد ریختن اشکهای بی شماراین عزیزبودم. دیدن اودرچنین وضعیتی این سوال دیرینۀ مرا که به راستی چرا غمگین می شویم دوباره درمن برانگیخت. چرا ما انسانها قابلیت داشتن این همه احساسات آزاردهنده را داریم؟ فایدۀ احساسات ناخوشایندی مثل غم، عصبانیّت، حسادت، کسالت، بی حوصلگی، نا امیدی وامثال آن چیست؟ چه اشکالی داشت اگرهمۀ ما می توانستیم همیشه شاد وخرسند باشیم؟ چرا اکثرما نمی توانیم ازمیان جریان های ناگوارزندگیمان بدون این همه عذاب کشیدن عبورکنیم؟ فایدۀ این همه رنج چیست؟ درطول چندین سال تحقیق وتفکردرمورد احساسات منفی انسانها به جوابی رسیدم که برایم امیدوارکننده است. امیدوارم که شما هم با خواندن آن مثل من دید جدیدی به زندگی بیابید
طبیعت هیچ احساسی را بیهوده درانسان ایجاد نمی کند. تمام احساسات ناخوشایند ما علائمی هستند برعدم سازگاری بین ما ومحیطی که درآن زندگی می کنیم. اگربا دید بازومثبت به این احساسات آزاردهنده نگاه کنیم وسعی بی مورد دررفع سریع آنها نکنیم، همین غمها وغصّه ها وناامیدی ها می توانند آغازی برای شادی های ماندنی بعدی باشند. اجازه بدهید با یک مثال توضیح دهم
جوانی را مجسم کنید که براثراختلافی که با نامزد خود داشته غمگین است. آیندۀ قشنگی که با همسرآیندۀ خود ترسیم کرده بود را برباد رفته می بیند و احساس ناامیدی شدیدی می کند. این جوان اکنون دوراه برای کنارآمدن با احساسات آزاردهندۀ خود دارد. راه شمارۀ یک این است که به هرطریق ممکنه خود را ازاین احساسات وافکارآزاردهنده آزاد کند. برای رسیدن به این هدف از خانه خارج می شود، ورزش می کند، با دوستان خود به اماکن تفریحی می رود، مطالعه می کند وغیره. همان قدرکه این روش های دوری جستن ازوقایع ناگوارمی توانند درتسکین دردها مفید باشند، درواقع جزمسکّن نیستند. این شخص دیریا زود دوباره به یاد نامزد خود خواهد افتاد ودومرتبه همان احساسات ناخوشایند بروی عارض خواهند شد واحتیاج به رفتارتسکین آورمجددّاً احساس خواهد شد. زیاده روی دردوری جستن ازاحساسات آزاردهنده سرآغاز انواع اعتیاد است. بلاهای خانمانسوزی مانند اعتیاد به مواد مخدّر، الکل، قمار،تفریحات ناسالم، دوستان ناباب وغیره
راه خیلی مفیدتری هم برای مقابله با این احساسات ناخوشایند برای این جوان وجود دارد: به جای فرار کردن ازاحساسات غم و ناامیدی خود، او می تواند با دیدی مثبت با آنها روبروشود وازآنها درراه بهبود ارتباط خود با نامزدش استفاده کند. به این ترتیب که به جای تفکراین که من نباید احساس غم و ناامیدی کنم، اوازخود می ﭜرسد این احساسات آزاردهندۀ من علامت برچه ناسازگاریی درزندگی من و به خصوص ارتباتم با نامزدم می تواند باشد؟ آیا توقّع من اززندگی وازنامزدم زیادی است؟ آیا من آمادۀ تشکیل زندگی مشترک را ندارم؟ آیا ما برای هم ساخته نشده ایم؟ وغیره
اگر با هر کدام ازاحساسات آزاردهندۀ خود این گونه رفتارکنیم، به شما اطمینان می دهم که بعد ازمدّتی داشتن احساسات غم وغصّه و حسادت و ناامیدی و امثال آن نه تنها برایتان آزاردهنده نخواهد بود، بلکه به ابزاری مبدّل خواهند شد برای بهبود زندگی و شادمانی های دائمی آینده. تنها یک احساس ناخوشایند وجود دارد که ساختۀ دست بشراست وهیچ فرایند مثبتی ازآن به دست نمی آیند و آن آحساس گناه می باشد. در بلاگ بعدی درمورد احساس گناه وریشه های آن و چگونگی مقابله با آن خواهم نوشت.
بعد ازاین هرزمان احساس غم، ناامیدی، حسادت یا کسل بودن کردید، از آنها فرارنکنید. اگربه آنها به عنوان یک علامت نگاه کنید، این احساسات می توانند آغازی برشادی های دائمی آینده باشند
قبل ازخاتمه، لازم می بینم که توجّه خوانندگان را به این نکتۀ مهم جلب کنم که مطالب یاد شده در بالا فقط درمورد مقادیرطبیعی ومعتدل احساسات صدق می کند. درصورت تجربۀ شدید احساست منفی حتماً به دکتر خود مراجعه کنید

شهرزاد شهریاری
Bsc.Psych, MSW, RSW

shahrzad.therapy@gmail.com
647-405-7706
لیسانس روانشناسی ازدانشگاه تورنتو
فوق لیسانس مددکاری از دانشگاه لوریر واترلو
عضو کالج مددکاران انتاریو

No comments:

Post a Comment